توییتر در حال مرگ است
به گزارش اپ خونه، پنج ماه از زمانی که ایلان ماسک برای یک پلتفرم میکروبلاگینگ نسبتاً کوچک به نام توییتر پول اضافی پرداخت کرده است، می گذرد .
این پلتفرم به لطف توانایی بینظیر در توزیع اطلاعات بلادرنگ و در دسترس قرار دادن تخصص، از وزن خود در تعداد کاربران خالص بالاتر رفته بود.
این عناصر را با قوه انتقادی خود ترکیب کنید – برای از بین بردن هرزنامه ها و bs های معمولی – و می توانید احساس کنید که تنها مکانی آنلاین است که واقعاً مهم است.
حتی اگر کاربر معمولی اینترنت از توئیتر گیج بماند، حاوی مواد ضروری است که آن را به منبعی برای روزنامهنگاران یا دیگر افراد کنجکاو تبدیل میکند که میخواهند به مکالمات بین افراد جالب توجه کنند .
بنابراین، این مکان همچنین مکانی بود که در آن کارشناسان و افراد مشهور میتوانستند جامعه و مخاطبانی درگیر پیدا کنند – بدون نیاز به لایههایی از واسطههای فیلترکننده پیام.
توییتر جایی بود که این دو طرف با هم ملاقات میکردند و (گاهی اوقات) در مکالمهای کثیف با هم ترکیب میشدند.
یک خامی فریبنده در رسانه وجود داشت. بله، شما میتوانید هیجان نظرات تقریباً بیحساب افراد مشهور را در توییتر دریافت کنید – حداقل در مقایسه با فیدهای رسانههای اجتماعی نظارتشدهتر مانند اینستاگرام.
اما کشش و قدرت واقعی این پلتفرم از دانش فوقالعادهای ناشی میشود که هر کاربر توییتر میتواند مستقیماً از آن استفاده کند – در انواع زمینههای حرفهای، از فناوری عمیق گرفته تا فضای عمیق و فراتر از آن – فقط با گوش دادن به یک موضوع بحث یا بحث قرار دادن یک سوال در DM های شخصی.
بیش از همه توییتر یک شبکه اطلاعاتی بود. عنصر اجتماعی در درجه دوم قرار گرفت. اگرچه به عنوان یک برنامه دوستیابی غیررسمی حاشیه قابل توجهی داشت، زیرا می تواند راهی عالی برای درک شخصیت افراد بدون ملاقات حضوری باشد. (داستانهای بیشماری از دوستان یا حتی شریک زندگی از طریق برخورد در توییتر وجود دارد.)
خب، توییتر دیگر رایگان نیست . به معنای واقعی و مجازی و همه ما برای آن بسیار فقیرتر هستیم.
از زمانی که ماسک زمام امور را در دست گرفت ، دست به نابودی هر چیزی که توییتر را با ارزش میکرد، انجام داده است – وظیفه خود را حذف تخصص، ترساندن چهرههای مشهور، خبرنگاران قلدر و – از طرف دیگر – پاداش دادن به بازیگران بد، ارسالکنندگان هرزنامه و طرفدارانی که در مقابل پیشرفت میکنند، انجام داد.
نتیجه یکسان است: توییتر در حال مرگ است.
ارزشی که پلتفرم توییتر با ترکیب جریان های ارزشمند صلاحیت و کنجکاوی تولید کرد، در حال شکست و نادیده گرفتن است.
آنچه که باقی مانده است – برای ماهها – شبیه پوستهای پژواک از خود سابقش است و واضح است که با هر تصمیم مخرب تازهای مانند لغو ممنوعیت نازیها و اجازه دادن به سمی بودن ، تبدیل تأیید اعتبار به یک مگافون پولی یا به معنای واقعی ممنوع کردن روزنامهنگاران ، در واقع ماسک از ثروت هنگفت خود برای از بین بردن بسیاری از شبکههای اطلاعاتی استفاده کرده است.
ارزش گذاری تا حد امکان در کوتاه ترین زمان ممکن؛ هر تصمیمی باعث هجوم تخصص دیگری میشود، زیرا کاربران طولانیمدت بیشتری دست از کار میکشند و میروند.
به زبان ساده، ماسک در حال فروکش کردن توییتر در سینک است. حدس می زنم اکنون همه ما می دانیم که میم گنگ او واقعاً چه معنایی داشت.
ماسک آخرین لایه تأیید اعتبار را حذف می کند و صدای هر کسی را که مایل است ۷.۹۹ دلار در ماه به او بپردازد تا بر سر دیگران فریاد بزند، افزایش می دهد .
هرکسی که تحت سیستم قدیمی (و به هیچ وجه کامل) تأیید توییتر تأیید شده باشد – که حداقل مربوط به آنها (مشهور، متخصص، روزنامهنگار و غیره) بود – تأیید نمیشود.
با فرض اینکه قبلاً حساب خود را حذف نکرده اند. فقط حسابهایی که به ماسک پرداخت میکنند، «تیک آبی» را نشان میدهند.
این فقط یک تقلید از تأیید است زیرا تیک آبی دیگر هیچ نوع کیفیتی را نشان نمی دهد. اما شباهت بصری عمدی به نظر می رسد. یک الگوی تاریک که برای ایجاد حداکثر سردرگمی طراحی شده است.
اگر برای این علامت بیمعنی به ماسک پرداخت کنید ، دید الگوریتمی توییتهای خود را افزایش میدهید و این قدرت را خواهید داشت که کاربرانی که پرداخت نمیکنند را از بین ببرید.
این بدان معناست که همه جعلیها و جعلکنندگان میتوانند (و خواهند) معامله واقعی را در توییتر بازنویسی کنند.
کاربران واقعی به درستی از این ایده که باج گیری می شوند و به ماسک پول می دهند تا ثابت کنند که هستند خشمگین هستند.
این افراد – سیگنال در میان نویز توییتر – در نهایت جزء اصلی ارزش شبکه هستند. بنابراین مطمئناً آنها نخواهند پرداخت- و بنابراین دید آنها در توییتر کاهش می یابد.
که به نوبه خود آسیب بیشتری را به همراه خواهد داشت زیرا هر کاربر باقیمانده ای که بخواهد اطلاعات باکیفیت پیدا کند، به طور فزاینده ای به سختی می آید… این مرگ به دلیل بی ربط بودن است.
در یک چرخش بیشتر، تنها کاربرانی که پول پرداخت میکنند، در نظرسنجیهای آینده توییتر رأی میآورند – به این معنی که ماسک تضمین میکند که تصمیمگیری پوپولیستی به نفع طرفداران او تقلب میشود.
نتیجه این است که ماسک توییتر را به نقطه مقابل شایسته سالاری تبدیل می کند. او هرج و مرج ناب را هدایت می کند .
این گامبیت برای ماسک نیز مانند پول ریسی به نظر نمی رسد. او از زمان راهاندازی مجدد توییتر بلو در سه ماه پیش، تنها ۱۱ میلیون دلار درآمد اشتراک بهدست آورده است .
(یادآوری: ماسک در اکتبر گذشته ۴۴ میلیارد دلار برای توییتر پرداخت کرد و طبق یادداشت داخلی اخیر که به بیرون درز کرده است ، نیمی از این ارزش را از بین برده است .)
بنابراین، بله، این “بازی pwns” برای ماسک نیز بسیار گران بوده است. این یک معادله باخت چشمگیر است – مگر اینکه اساساً یک اسپمر باشید. (پس احتمالاً اگر این کار مفیدی باشد، این یک راه ارزان برای اسپم کردن طرفداران ماسک است؟)
به نظر نمی رسد کسب درآمد از توییتر برای میلیاردر/ثروتمندترین مرد سابق جهان که آشکارا آنقدر ثروت دارد که میلیاردها میلیارد وام گرفته شده را به زمین بیاندازد، مفید نیست.
اگرچه در اوایل تصاحب خود، او ایده تبدیل توییتر به یک پلت فرم یک میلیارد کاربر را دنبال کرد . اما وقتی صحبت از افزایش درآمد و کاربران به میان میآید، مطمئناً همه ما باید قبول کنیم که ماسک به شدت ناموفق بوده است.
با این حال، اگر موضوع صرفاً تخریب محض باشد ساختن یک ماشین آشوب با حذف منبعی از اطلاعات ارزشمند از دنیای متصل ما، جایی که گروههای مختلف میتوانند با هم ارتباط برقرار کرده و سازماندهی کنند، و جایگزین کردن آن با مکانی برای تقلید که به بی صداقتی، اتلاف وقت پاداش میدهد و بدترین اشکال ارتباطی به منظور تحقیر نیمه بهتر – پس او در یک زمان بسیار کوتاه کار قابل توجهی انجام داده است.
واقعاً این یک عمل تخریب شگفت انگیز است. اما، خوب، ۴۴ میلیارد دلار می تواند توپ های زیادی را برای شما بخرد.
اینکه سیستم ما اجازه میدهد ثروت به سلاحی برای بمباران هستهای چیزهایی با ارزش اجتماعی گسترده تبدیل شود، درس سختی است که باید از خرابههای پرهای فیروزهای از بین ببریم.
ما همچنین باید در نظر بگیریم که چگونه به نظر میرسد که «نظم مبتنی بر قوانین» که ابداع کردهایم، نمیتواند در مقابل هدف قلدری که قصد دارد دسترسی رایگان به اطلاعات را با اطلاعات نادرست پولی جایگزین کند – و چگونه سیستمهای دموکراتیک ما در مواجهه با خرابکاران مطمئن بسیار ناتوان و منجمد به نظر میرسند.
حقیقت ساده این است که ساختن چیزی ارزشمند – چه دانش، تجربه یا شبکهای که ارزش مشارکت در آن را داشته باشد – واقعاً بسیار سخت است. اما از بین بردن همه چیز بسیار آسان است.
بگذار آن غرق شود.